چرا از تغییر وضعیت موجود واهمه داریم؟
احساس نارضایتی باعث میشود به فکر تغییر بیفتیم؛ اما این تمام ماجرا نیست! چون ما شاید احساس ناخشنودی داشته باشیم اما کنار عادتها، باورها و تجربههای آشنای کودکی، احساس امنیت داریم؛ پس میترسیم از این وضعیت هر چند بد خود، بیرون بیاییم!ما فکر میکنیم که با همین آسیبها میتوانیم همچنان سالم زندگی کنیم چون از کودکی برای ما آشنا هستند و به آنها وابستهایم! تلههای زندگی، الگوها و پیشفرضهای ذهنی، برای نگاه به خودمان، دنیا و دیگران هستند تا ما را در وضعیتی که از کودکی بودهایم نگه بدارند!
اما برای اینکه از دنیای آشنای عادتها و تلهها رها شویم و تغییر کنیم لازم است کمی تمرکزمان را از دیگران برداریم و با نگرش انتقادی به خود و زندگیامان نگاه کنیم. چه مشکلات و مسائل واقعی داریم؟ چه جاهایی دچار اشتباه شدهایم؟ چه افکار و باورهای خطایی داریم؟ چگونه تا اکنون خود را با مسائل زندگی سازگار کردهایم؟
چگونه خود را با بهانهها و باورها قانع کرده و تسلیم شدهایم؟ بایستی به جاهای تاریک ذهن خود که سالهاست بخاطر ترس نرفتهایم؛ پا بگذاریم و در آنجا چراغ آگاهی برافروزیم. نیاز هست نسبت به افکار و باورهای خود کنجکاو باشیم تا متوجه نیاز به تغییر شویم. زیرا رشد درونی با احساس نیاز به تغییر و آگاهی در ما شکل میگیرد.
وقتی به این نتیجه برسیم تمام آنچه باور کرده بودیم ممکن است اشتباه باشد تغییر ما آغاز میشود! زیرا ما در برابر دانش و واقعیت، مقاومت میکنیم تا متوجه آنچه نمیدانیم؛ آنچه نمیخواهیم و آنچه ما را رنج میدهد نشویم! این نقشهای انکار کننده و دفاعی را از کودکی و از والدین خود به ارث برده و آموختهایم. پاشنه آشیل ما اتفاقاً همین واقعیتهایی است که از آنها میگریزیم!
اگر بیاموزیم چگونه و با چه ابزارهای دفاعی ذهن، تا اکنون در برابر واقعیت و تغییر، مقاومت کردهایم و چگونه و با چه نقشهایی، خود را با مشکلات سازگار کردهایم؛ میتوانیم به تغییر خود امیدوار باشیم. برای اینکه این مسیر پیچیده و عمیق را به درستی طی کنیم؛ ممکن است نیاز به همراهی و حمایت یک مشاور داشته باشیم.
آگاهی از وجود و عملکرد تلهها باعث میشود بیشتر بتوانید آنها را کنترل کنید و کاری نکنید که ناخواسته باعث تکرار و تقویت آنها بشوید! اما برای اینکه تلههای خود را دقیقا بشناسید و آثار و عوارض آنها را تشخیص دهید و در افکار، رفتار و روابطتان کنترل کنید؛ لازم است مسیر زیر را طی کنید.۱- تلههای اصلی من چه هستند؟ میتوانید توسط پرسشنامه و مصاحبه مشاور با شما و دقت در افکار، باورها و رفتارتان آنها را تشخیص دهید. این نکته را عرض کنم در اینترنت ممکن است پرسشنامههایی برای شناسایی تلهها باشد
اما اگر توسط یک فرد متخصص از شما گرفته نشود و چون ممکن است از قبل، با نحوه امتیازدهی آزمون مطلع باشید یا شدیدا دچار انکار، اجتناب و مقاومت باشید؛ ممکن است دچار خودسانسوری شوید اما متخصص با توجه به مصاحبه و پاسخهایی که میدهید متوجه تناقضها میشود و البته در مواردی نیز برای برخی افراد بهتر است حتما مصاحبه و بررسی بیشتر انجام شود
۲- مشکلات فعلی من چه هستند؟ در بخشهای فردی، ارتباطی و شغلی، مشکلات خود را مشخص کنید. مثلا افسردگی، ترس و اضطراب شدید، تردید و بدبینی، اعتیاد، طلاق، خیانت، مشکلات زناشویی، اهمالکاری، بیمسئولیتی، بیاعتمادی، وابستگی، روابط ناپایدار، روابط جنسی متعدد، بیبند و باری، مصرف افراطی مشروبات الکلی، عدم واقعبینی و غیره
۳- مشکلات فعلی من با کدام یک از تلههای من ارتباط دارند؟ نام مشکل، تله و نوع ارتباط را بنویسید. مثلا افسردگی با محرومیت هیجانی - اعتیاد، پاسخ مقابلهای مربوط به تله نقص و شرم یا تلههای دیگر - روابط ناپایدار و طلاق با تله رهاشدگی - اهمال کاری با تله استحقاق یا تله شکست - رفتار تحقیرآمیز نسبت به خود و شکست در کارها با تله نقص/ شرم و تله شکست و غیره . پاسخهای مقابلهای عبارتند از: جنگ - فرار - تسلیم. قبلا در این موارد توضیح دادهام سوالات قبل ازدواج
۴- چه عواملی تلههای من را فعال میکنند یا برمیانگیزانند؟ مثلا همسر، دوست، والدین - انجام کارهایی خاص مثلا کارهای چالشی و پر استرس - قضاوت یا انتقاد دیگران - صمیمی شدن با دیگران یا نزدیک شدن دیگران به من - احساس تنهایی، بیخبری از همسر و غیره.
در وقت فعال شدن تلهها دچار احساسات و هیحانات منفی میشویم مثل ترس و اضطراب، شرم و خشم، درماندگی و افسردگی و… فعال شدن تلهها به معنی این نیست وجود ندارند؛ منظور عواملیست که باعث تحریک آنها میشود. در وقت فعال شدن ما دچار رنج میشویم که برای کاهش آن، ممکن است واکنشهای ناسازگارانه انجام دهیم.
۵- ریشههای تحولی خانوادگی و محیطی، عوامل بیولوژیکی و خلقخویی موثر در پیدایش تلههای من چه هستند؟ مثلا پدر من آدمی سختگیر و کنترلگر بود که من را تهدید میکرد و مادرم آدمی وابسته و قربانی! یا مادرم با من از مصیبتها و بدبختیهایش میگفت و من نسبت به پدرم احساس خشم داشتم یا اینکه تمام نیازهای من بدون چون و چرا ارضاء میشد! یا من آدمی گوشهگیر و خجالتی بودم. یا من پدرم را در کودکی از دست دادم یا والدین من از هم جدا شدهاند و غیره۶- خاطرات و تصاویر ذهنی مرتبط با تلههای من چه هستند؟ هر وقت اشتباهاتی داشتید پدر با صدای بلند شما را تحقیر میکرد! مادر هیچ حمایتی از شما نداشت! گریههای مادر همیشه جلوی چشمتان است! اینها نمونه تصاویر و خاطراتیست که ممکن است وقتی به کودکی فکر میکنید به ذهن شما بیاید.
تصاویر ذهنی بیشتری هم ممکن است باشد که اصلا به ذهن شما نیاید چون سرکوب شده است اما هیجانات سرکوب شده آن وقتی که تلههای شما فعال میشوند به سطح میآیند و شما را آزار میدهند و روی رفتار شما تاثیر دارند!
در این مرحله بین تصاویر ذهنی دوران کودکی با تصاویر وقایع ناراحت کننده فعلی ارتباط برقرار میکنید. شما با استفاده از تصویرسازی ذهنی و برقراری گفتگو، تلهها را به سطح خودآگاه میآورید و در سطح هیجانات، خشم و ناراحتی خود را نسبت به حوادث دوران کودکی و آنهایی که مسبب تلههای شما بودهاند نشان میدهید. اگر تحمل رنج تصویرسازی ذهنی را ندارید؛ بهتر است با همراهی یک درمانگر آن را انجام بدهید.
توجه: با اینکه الان هم اگر نسبت به طرحوارههای خود ناآگاهی دارید ممکن است رنجهای بیهوده و مشکلات بسیاری داشته باشید که از ریشه آنها بیاطلاع هستید و با اجتناب و سرکوب، هیجانات آنها را پوشاندهاید اما گفتن جزئیات طرحواره درمانی هم ممکن است برخی از شما که طرحواره های عمیق و شدیدی دارید و حاضر نیستید رنج آگاه شدن را بپذیرید؛ به درک و برداشت اشتباه بکشاند و به شما رنج فراوان بدهد و نتوانید نتیجه لازم را بگیرید و از درمان، کاملا ناامید شوید!
به همین خاطر، بهتر است با کمک یک درمانگر ماهر، درمان خود را پیگیری کنید و من در این پیج میتوانم فقط به ذکر کلیات طرحواره درمانی بپردازم.
منبع: مشاوره خانواده