مشاوره روانشناسی زنان

مشاوره روانشناسی زنان
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

آیا وقایع ناگوار قابل پیش بینی هستند؟

13 بهمن 1399 توسط ملیحه مهتابیان

انقدر تعداد چراغ های زرد تو زندگی زیاده و هر روز و هر ساعت اتفاق میفته ،توجه به همشون امکان ناپذیره. واقعیتها خیلی از مواقع سهمگین و دور از انتظاره و حال ادمو خراب میکنه و قدرت حرکت رو میگیره. و به قدری زورشون زیاده که انسان از رویارویی باهاشون اجتناب میکنه . مثل این روزا. ابر سیاه نومیدی و یاس و رنج و بلا روی زندگی سایه انداخته. 
همیشه در زندگی قبل از اینکه اتقاق بزرگ‌تری بیفتد یا با واقعیت‌های ناگواری مواجه شوید؛ زندگی به شما علائم و چراغ زردهایی نشان می‌دهد که شما بی‌توجه از کنار آنها می‌گذرید! یا اصلا نادیده می‌گیرید و انکار می‌کنید و یا کم اهمیت جلوه می‌دهید.

مثلا زمانی که بخاطر رفع نیازهایتان‌، وارد یک رابطه مخرب می‌شوید! زمانی که به درخواست‌های خلاف، یا خارج از اصول و ارزش‌هایتان، نه نمی‌گویید!

زمانی که تمام اختیار ذهن و بدن خود را به دیگری واگذار می‌کنید! زمانی که با مشکلات و واقعیت‌ها‌، روبرو نمی‌شوید و برای فرار از آنها، به دامان اعتیاد، الکل و… پناه می‌برید!

زمانی که خودتان را با توهم و امید کاذب، در یک شرایط خیلی بد، نگه می‌دارید! اینها زمانهایی هستند که شما دارید به سمت چراغ‌های قرمز زندگی‌تان، پیش می‌روید!

وقتی شما خودتان را به سمت یک شرایط کنترل نشده‌ی هیجانی می‌برید تا هوشیاری شما از بین برود و هر کاری از شما سر بزند؛ مسئولیت شما از بین نمی‌رود و نمی‌توانید ادعا کنید که من از خودم هیچ اختیاری نداشتم یا دیگری مجبورم کرد و خودم نمی‌خواستم!

وقتی ادعا می‌کنید که وابستگی مفرط در یک رابطه، اجتناب ناپذیر است؛ مسلما تبعات احساسات و رفتار خود را نیز بر عهده نخواهید گرفت! بعد فکر هم می‌کنید که اگر طرفتان را عاشق خود کنید یا عاشق او باشید؛ دیگر مهم نیست رابطه شما اصلا از پایه خطاست یا سالم نیست!

وقتی شما نخواهید با آگاهی و هوشیاری زندگی کنید پس تصمیم گرفته و عواقب آن را بر عهده نمی‌گیرید و گردن پدر و مادر، دیگران یا هر عامل بیرونی می‌اندازید! آن وقت دقیقا رفتارها و آدمهایی را انتخاب می‌کنید که شما را ناهوشیارتر نگه می‌دارند!سایت مشاوره ازدواج

مثلا با مصرف فراوان مشروبات الکلی، استعمال مواد مخدر، بودن با آدمهای بی مسئولیت و انجام رفتارهای خارج از کنترل، می‌خواهید خود را بی‌خبر و بی مسئولیت نسبت به زندگی و خودتان نگه بدارید! این شما هستید که می‌خواهید در بی‌خبری بمانید و انتخاب کنید!

مثلا با وابستگی و غفلت ازدواج می‌کنید چون نمی‌خواهید این واقعیت تلخ را بپذیرید که شما فلانی را هوشیارانه دوست ندارید و اصلا او آدم مناسبی برای شما نیست.

منبع: وبلاگ مشاوره روانشناسی

 نظر دهید »

چگونه اضطراب حمله میکند؟

13 بهمن 1399 توسط ملیحه مهتابیان

بهتر است تعریف افکار مثبت یا منفی را کنار بگذاریم و خود را زیاد درگیر آن نکنیم! زیرا یک فکر درست یا غلط، می‌تواند مثبت یا منفی باشد! افکار غلط، افکاری هستند که منطبق بر حقیقت نیستند یا بطور دقیق، واقعیت یا آنچه اتفاق افتاده است را شرح نمی‌دهند یا منعکس نمی‌کنند!

افکار غلط، چه منفی و یا حتی مثبت باشند؛ به ما آسیب می‌زنند و مشکلات هیجانی و رفتاری برای ما ایجاد می‌کنند. پس روش درست روبرو شدن با افکار، این نیست که آنها را به هر صورتی که هستند مثبت کنیم؛ بلکه لازم است افکارمان را مشاهده و از ماهیت و ریشه آنها آگاهی پیدا کنیم و پیامدها و نتایج آنها که همان رفتارهای ما هستند را بررسی کنیم و مسئولیت آنها را بپذیریم.

یکی از راههایی که باعث می‌شود افکار غلط را کنار بگذارید؛ این است که مزایا و معایب افکارتان را ارزیابی کنید.‌ بررسی کنید که فلان فکر خاص، چه پیامدهای مثبت و منفی برای شما دارد؟ اگر آن فکر را کنار بگذارید چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر فکر دیگری جایگزین آن شود چه تغییری در پیامدها انجام می‌شود؟

نکته مهم در اینجا این است که یک فکر یا رفتار غلط، ممکن است برای شما مزایایی مقطعی و موقتی نیز داشته باشد اما در بلندمدت، برای شما ضرر خواهد داشت. مثلا سیگار کشیدن یا اجتناب از یک موقعیت، ممکن است احساس خوب موقتی بدهد اما در بلندمدت برای شما آسیب به همراه خواهد داشت. پس به معایب بلندمدت توجه کنید.

گاهی هم یک فکر یا رفتار، مزایای کاذبی برای شما به همراه دارد. مثل وابستگی عاطفی که باعث می‌شود شما حتی در یک رابطه آسیب زا بمانید! یا فکر قربانی بودن که شما را در بی‌مسئولیتی و دنبال مقصر گشتن نگه می‌دارد!

ذهن شما گاهی اوقات، به مزایای کاذب توجه بیشتری می‌کند و معایب واقعی را نادیده می‌گیرد. اما اگر با مسئولیت انتخاب‌ها و پیامد رفتارتان بطور واقع بینانه، آشنا شوید افکار غلط را کنار خواهید گذاشت یا حداقل با آگاهی از پیامدها و قبول مسئولیت، همچنان به آن فکر یا رفتار غلط، ادامه خواهید داد!

بنظر میرسه قبل از افکار هیجانات هستند و بهتره اول بریم سراغ اونا مبحث هیجانات اونقدر مهمه که کم کم تمام رویکردها دارن اونو وارد کارشون میکنن .فکر باعث عمل نمیشه و هیجان مهم تره و راهش غلبه بهش با تکنیک ایی اف تی یا ضربه تراپیه. بخوانید: مشاوره های قبل از ازدواج


همانطور که می‌دانید مشکلات و رنج‌ها در زندگی، اجتناب ناپذیر هستند اما مهم این است مشکلات و رنج‌ها، در راه چه ارزشها و اهدافی پیش آمده‌اند و در واقع، آیا این رنج‌ها، ارزش تحمل کردن دارند!؟

و آیا اصلاً ارزش‌های ما، ارزش‌های خوب، راستین و ارزیابی شده‌ای هستند؟! ارزش‌های شما در زندگی چه هستند و برای آنها و در مسیر آنها، چه رنج‌هایی برده‌اید؟ شما چه درس‌هایی از روبرو شدن با مشکلاتتان گرفته‌اید؟ بعد از عبور از مشکلات، تبدیل به چه آدمی شدید یا چه تغییرات عمیق و درونی داشتید؟

 
رنجها اجتناب نا پذیر هستن. من فکر میکنم چه خوبه که این رو در خاطر داشته باشیم، تا بجای اینکه بشکل غریزی بخوایم از رنج فرار کنیم و وارد تنبلی و رخوت و انفعال بشیم، رنج ارزنده رو بپذیریم و انتخاب کنیم. مطلب بعدی در مورد تغییر هست، دکتر بابایی زاد جایی فرمودند که گاهی اصلا متوجه نمیشیم که تغییر کردیم فقط زمانی که دقیق خودمون رو با گذشته مقایسه و برسی میکنیم متوجه میشیم، پس بدون نگرانی خودسازی رو ادامه بدیم.
روانشناسی خانواده 

 نظر دهید »

کسی که خودش را دوست ندارد!

06 بهمن 1399 توسط ملیحه مهتابیان

همین طور است ما گم می شویم و به دنبال خودمان به سلوک بیرونی می پردازیم…ما مشغول بودن را انتخاب می کنیم که کمتر درد بکشیم….غالبا نمی دانیم که شادی را و رضایت را و خودبسندگی را در همان جایی که گم شد یعنی کودکی جستجو کرد.نه با نوستالژی و حسرت بلکه با اگاهی و بررسی. غالبا چیزی در درون گم می شود و به اشتباه در بیرون به دنبالش می گردیم.خود دوستی گم می شود و ما ان را در رابطه ای معیوب جستجو می کنیم…حرمت نفس گم می شود و ما ان را در تغییرات مکرر جسم یا دکوراسیون خانه و مبل و پرده و برند کیف و کفش جستجو می کنیم “گم کرده ام خودم را…ندیده ای مرا؟”

 
چرا اين قدر تفريح و گشت و گذار می‌کنيم؟ چرا در زندگی انسان مدرن تفريح جايگاهی دارد که در زندگی انسان سنتی دارد؟ برای اينکه انسان مدرن نمی‌تواند با خودش تفريح کند!

يعنی هر وقت به خودش رجوع می‌کند از خودش بدش می‌‌آيد. باغی درون خودش ندارد که اگر ده سال هم مسافرت نرود هيچ وقت حوصله‌اش سر نرود. آدمی که تفکر معنوی عميقی دارد، اگر صد سال هم مسافرت نرود يك لحظه نمی‌گويد حوصله‌ام سر رفت. چون دائماً مشغول سير در يك باغ درونی است.

وقتی ما باغ درونی نداريم بايد برويم باغهای بيروني را ببينيم. آدمی که خودش را نمی‌تواند تماشا کند چاره‌ای جز اين ندارد که برود و بيرون از خودش را تماشا کند.

اشخاص معنوی آن قدر درون خودشان چيزهای نو کشف می‌کنند و چيزهای بسيار شاد کننده، اميدوارکننده و آرامش‌بخش می‌يابند که کمتر به سير و مسافرت بيرونی احتياج پيدا می‌کنند.

بنابراين يكی از دلايلی که ما اين قدر به مسافرت و تفريح نيازمنديم، اين است که ما انسان‌های معنوی نيستيم. هر چه انسان معنوی‌تر باشد، کمتر احتياج پيدا می‌کند به اينکه مدام منظره و تابلو را عوض کند!

و بخاطر این انسان جديد، تابلوهای خانه‌اش را هر از چند مدت عوض می‌کند، مبلمان خانه‌اش را هم و… چون بعد از مدتی اينها ديگر نمی‌توانند او را از خودش به بيرون از خودش توجه دهند.

مطلب بالا: استاد مصطفی ملکیان (مطلب ویرایش شده)
.
برخی گمان می‌کنند با تغییر محل سکونت، آدم‌های تازه دور خود جمع کردن، تغییر شغل یا مسافرت می‌توانند از شر مشکلاتشان خلاص شوند! فراموش می‌کنند که هر جا بروند خودشان را همراه می برند.

ما نمی‌توانیم از آنچه که هستیم فرار کنیم. اگر در شیکاگو افسرده باشیم، در لس آنجلس هم احساس افسردگی خواهیم کرد. با تغییر صحنه ممکن است مدتی اوضاع بهتر بنماید، با این حال رفته رفته همان رفتارهای پیشین را در پیش خواهیم گرفت، همان کمبودها، همان روحیه، همان احساس‌ها باز به سراغمان خواهد آمد.

این مطلب را بخوانید: مشاوره خانواده چیست؟

این امر در عشق هم صادق است. به زعم خودمان انتخابمان نادرست بوده است، بنابراین توقف می‌کنیم و با کس دیگری همسفر می‌شویم. روز از نو روزی از نو..! باز هم چندی احساس خوشبختی می‌کنیم و با کسی دیگر همسفر می‌شویم. دیری نمی‌گذرد که در می‌یابیم هنوز اندر خم همان کوچه اولیم، مضطرب، ناخوشبخت و زیاده‌خواه.

دگرگونی‌ها را باید در درون محقق کنیم نه در بیرون. همین است و بس! می‌توان انتخاب کرد، اما نمی‌توان از رنج حاصل از انتخاب در امان ماند.

زاده برای عشق
لئو بوسکالیا

منبع: وبلاگ مشاوره خانواده

 نظر دهید »

بهترین فیلم های روانشناسی یا فلسفی

06 بهمن 1399 توسط ملیحه مهتابیان

لطفاً بهترین و تاثیرگذارترین فیلم‌های خوبِ روانشناسانه و یا فلسفی را‌ که می‌شناسید معرفی کنید.

مثل:

 
 
جزیره شاتر(اسکیزوفرنی و استرس پس از سانحه)
فیلم تیمارستان استون هرست (هیستری)
فیلم حکمت رویا (مستند کارل گوستاو یونگ)
فیلم بی‌خوابی (اختلال خواب)
فیلم جوکر ۲۰۱۹ (شخصیت ضد اجتماعی و اسکیزوفرنی)
فیلم گتسبی بزرگ (شخصیت ضد اجتماعی و خودشیفته)
درخشش (اسکیزوفرنی)
مرد بارانی (اوتیسم)
ذهن زیبا (اسکیزوفرنی پارانویید)
هوانورد (اختلال وسواس جبری)
سیبل (اختلال شخصیت چند گانه)
اتوبوسی به نام هوس (روان‌شناسی هوس)
کشنده جاذبه (اختلال شخصیت مرزی)
بی‌باک (اختلال استرس پس از سانحه)
کینگ فیشر (اختلال دمانس)
هنگامی که چشم حسود بترکه (خشونت، قاچاق، الکلیسم، فقر)
بوکس هلنا (اختلال روانی، وسواس، حسادت)
2/19 هفته (اختلال در قدرت و کنترل جنسی)
چشمان خفته گستر (فیلم سرد، سوالات بی‌پاسخ ، وسواس و حسادت)
بهتر از این نمیشه (اختلال وسواس اجباری)
چه باب؟ (فیلم سرگرم کننده و جدی)
صبحانه باشگاه (مسائل نوجوان و نمونه‌ای از پویایی)
آبی (غم و اندوه و روح انسان)
رابط خطرناک (دستکاری و ذهن بازی‌ها در فرانسه قرن 18)
پرواز بر فراز آشیانه فاخته یا دیوانه‌ای از قفس پرید(موسسه روانی، پویایی گروه)
دختر پ (بیمارستان روانی، اختلال مرزی، افسردگی)
داستان زن جوان (GIA)
شاهزاده جزر و مد (نقش درمانگر)
چه رویاها فرا می‌رسد (افسردگی و خودکشی)
بنی و جون (اسکیزوفرنی)
عجب خوردن انگوری (تجسم بزرگ نوجوان عقب مانده‌ی ذهنی و مادر چاق روانی)

 
بوی خوش زن .آلپاچینو .این فیلم رو بارها باید دید تا معنی عزت نفس و ایستادگی روی عقاید درست رو بفهمیم .شاید نزدیک به ده بار با عشق نه از روی وقت گذرونی این فیلم رو دیدم و لذت بردم .

 
این مطلب را بخوانید: مشاوره خانواده چیست؟
 
معلم پیانو/ روانی/ باشگاه مشتزنی/تنگه ی وحشت/ حیوانات شبزی/ آسمان وانیلی/ جزیره ی شاتر/ جذابیت مرگبار/ بازی/ درخشش/ قلم پر ها / میزری/ دختر گمشده/ چشمان کاملا بسته/ کشتن گوزن مقدس/ پرتقال کوکی/ امتیاز نهایی/ غریزه اصلی / اثر پروانه ای/ قوی سیاه/ دشمن/ درختِ زندگی/ مستاجر/ ماهِ تلخ/ مرثیه ای برای یک رویا/ سرگیجه/ متد خطرناک/ پیر پسر ( همکلاسی) / بیخوابی/ سکوت بره ها/ یادآوری/ حس ششم/ ترنس / صد وبیست و هفت ساعت/چشمه/ تلقین/ نمایش ترومن/ جان مالکوویچ بودن/ پسر بچگی/ درخشش ابدی یک ذهن پاک/ روزِ موش خرما/هوشِ مصنوعی/دوازده مرد خشمگین/ دوازده میمون/ تیغ نورد/ امیلی/ برگشت ناپذیر/ آزمایش/ زنِ ح.ش.ر.ی /فرزندان بشر/ بزرگراهِ گمشده / مُهر هفتم/ تصادف/عجیب تر از خیال/ عشقِ سگی/ مرد پرنده ای/ بابِل/ مالیخولیا / چراغ گاز / افسون شده / هویت / بازی های مسخره / خرچنگ و….

منبع: دنیای روانشناسی
 

لطفاً بهترین و تاثیرگذارترین فیلم‌های خوبِ روانشناسانه و یا فلسفی را‌ که می‌شناسید معرفی کنید.

مثل:

 
 
جزیره شاتر(اسکیزوفرنی و استرس پس از سانحه)
فیلم تیمارستان استون هرست (هیستری)
فیلم حکمت رویا (مستند کارل گوستاو یونگ)
فیلم بی‌خوابی (اختلال خواب)
فیلم جوکر ۲۰۱۹ (شخصیت ضد اجتماعی و اسکیزوفرنی)
فیلم گتسبی بزرگ (شخصیت ضد اجتماعی و خودشیفته)
درخشش (اسکیزوفرنی)
مرد بارانی (اوتیسم)
ذهن زیبا (اسکیزوفرنی پارانویید)
هوانورد (اختلال وسواس جبری)
سیبل (اختلال شخصیت چند گانه)
اتوبوسی به نام هوس (روان‌شناسی هوس)
کشنده جاذبه (اختلال شخصیت مرزی)
بی‌باک (اختلال استرس پس از سانحه)
کینگ فیشر (اختلال دمانس)
هنگامی که چشم حسود بترکه (خشونت، قاچاق، الکلیسم، فقر)
بوکس هلنا (اختلال روانی، وسواس، حسادت)
2/19 هفته (اختلال در قدرت و کنترل جنسی)
چشمان خفته گستر (فیلم سرد، سوالات بی‌پاسخ ، وسواس و حسادت)
بهتر از این نمیشه (اختلال وسواس اجباری)
چه باب؟ (فیلم سرگرم کننده و جدی)
صبحانه باشگاه (مسائل نوجوان و نمونه‌ای از پویایی)
آبی (غم و اندوه و روح انسان)
رابط خطرناک (دستکاری و ذهن بازی‌ها در فرانسه قرن 18)
پرواز بر فراز آشیانه فاخته یا دیوانه‌ای از قفس پرید(موسسه روانی، پویایی گروه)
دختر پ (بیمارستان روانی، اختلال مرزی، افسردگی)
داستان زن جوان (GIA)
شاهزاده جزر و مد (نقش درمانگر)
چه رویاها فرا می‌رسد (افسردگی و خودکشی)
بنی و جون (اسکیزوفرنی)
عجب خوردن انگوری (تجسم بزرگ نوجوان عقب مانده‌ی ذهنی و مادر چاق روانی)

 
بوی خوش زن .آلپاچینو .این فیلم رو بارها باید دید تا معنی عزت نفس و ایستادگی روی عقاید درست رو بفهمیم .شاید نزدیک به ده بار با عشق نه از روی وقت گذرونی این فیلم رو دیدم و لذت بردم .

 
این مطلب را بخوانید: مشاوره خانواده چیست؟
 
معلم پیانو/ روانی/ باشگاه مشتزنی/تنگه ی وحشت/ حیوانات شبزی/ آسمان وانیلی/ جزیره ی شاتر/ جذابیت مرگبار/ بازی/ درخشش/ قلم پر ها / میزری/ دختر گمشده/ چشمان کاملا بسته/ کشتن گوزن مقدس/ پرتقال کوکی/ امتیاز نهایی/ غریزه اصلی / اثر پروانه ای/ قوی سیاه/ دشمن/ درختِ زندگی/ مستاجر/ ماهِ تلخ/ مرثیه ای برای یک رویا/ سرگیجه/ متد خطرناک/ پیر پسر ( همکلاسی) / بیخوابی/ سکوت بره ها/ یادآوری/ حس ششم/ ترنس / صد وبیست و هفت ساعت/چشمه/ تلقین/ نمایش ترومن/ جان مالکوویچ بودن/ پسر بچگی/ درخشش ابدی یک ذهن پاک/ روزِ موش خرما/هوشِ مصنوعی/دوازده مرد خشمگین/ دوازده میمون/ تیغ نورد/ امیلی/ برگشت ناپذیر/ آزمایش/ زنِ ح.ش.ر.ی /فرزندان بشر/ بزرگراهِ گمشده / مُهر هفتم/ تصادف/عجیب تر از خیال/ عشقِ سگی/ مرد پرنده ای/ بابِل/ مالیخولیا / چراغ گاز / افسون شده / هویت / بازی های مسخره / خرچنگ و….

منبع: دنیای روانشناسی
 

 نظر دهید »

آیا زخم خورده‌ها علاقه عجیبی به زخم زدن به دیگران دارند!

06 بهمن 1399 توسط ملیحه مهتابیان

هيچ‌گاه انسان سالم، دیگری را شکنجه نمی‌کند. این انسان آزار دیده است که آزار می‌رساند. زخم خورده‌ها علاقه عجیبی به زخم زدن به دیگران دارند! آنها که از عزت‌نفس پایینی برخوردارند؛ میل عجیبی به تحقیر کردن و گرفتن اعتماد به نفس و عزت نفس دیگران دارند!
تو هیچ‌گاه کنار آنها بزرگ نمی‌شوی، فقط تحقیر می‌شوی. چون یک فرد ناسالم، هر چیز در اطرافش را هم بیمار می‌کند..! یونگ

اگر من خودم را دوست نداشته باشم و احساس نکنم که من همین طور که هستم شایسته و لایقم؛ آن وقت به دنبال پیدا کردن اشتباهات در دیگران می‌روم تا آرامش کاذب پیدا کنم که من تنها نیستم که فقط نقص دارم!

احساس ارزشمندی پایین، باعث می‌شود که همیشه به فکر جلب توجه دیگران و تایید گرفتن از آنها باشید اما با این وجود به آنها گوش ندهید و آنها را درک نکنید!

نتیجه‌ این می‌شود که با دیگران معمولاً به سوءتفاهم می‌رسید و احساس می‌کنید که همیشه مورد قضاوت قرار گرفته‌اید!

احساس ارزشمندی پایین، باعث می‌شود نسبت به نظر دیگران در مورد خودتان، حساس شوید و از انتقاد دیگران، شدیدا مورد رنجش قرار بگیرید!

کسانی که احساس ارزشمندی پایینی دارند حس خودمحوری بالاتری دارند! آنها فکر می‌کنند تمام مسائل عالم و آدم به آنها مربوط می‌شود و آنها مرکز توجه دیگران هستند!

در مورد ارزش وجودی خود اغراق می‌کنند؛ پس نسبت به حرفها و رفتارهای دیگران شدیداً زود رنج می‌شوند! از یک طرف، فکر می‌کنند مرکز توجه عالم هستند و از طرف دیگر، ارزش خود را شدیداً پایین می‌آورند!

همیشه کسانی هستند که از ما باهوش‌تر، عاقل‌تر، جالب‌تر و زیباتر باشند ولی کسی وجود ندارد که تمام این خصوصیات را یکجا و با هم داشته باشد!

پس بهتر است دست از مقایسه و رقابت برداریم و خودمان را همانطور که هستیم دوست داشته باشیم و بپذیریم. اگر از دیگران عشق و احترام می‌خواهید؛ باید ابتدا اینها را بدون توقع به خود ببخشید.

به کارها و رفتارهایتان توجه کنید و ببینید چقدر با مهربانی با خودتان رفتار می‌کنید؟ چقدر مسئولیت اشتباهات خود را بر عهده می‌گیرید و چقدر از خطاهای خود می‌گذرید؟

این مطلب را بخوانید: مشاوره خانواده چیست؟

چقدر می‌پذیرید که احساسات و افکار شما باید در کنترل و مسئولیت خودتان باشد و چقدر تغییر خود را وابسته به تغییر دیگران نمی‌کنید؟

روانشناسی امروزی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 156
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مشاوره روانشناسی زنان

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس