مشاوره روانشناسی زنان

مشاوره روانشناسی زنان
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

چرا زنان زیبا با مردانی با ظاهر معمولی ازدواج می کنند؟

24 دی 1400 توسط ملیحه مهتابیان

زنانی که به دنبال یک همسر باوفا هستند، ممکن است در انتخاب همسر، پسری را که یک درجه پایین‌تر از خود هستند را انتخاب کنند. تحقیقات جدید نشان می‌دهد ازدواج‌هایی که در آنها زن ظاهر بهتری نسبت به همسرش دارد، مثبت‌تر و حمایت‌کننده‌تر از سایر ازدواج‌ها هستند.

به گفته محققان فمیلیکو، دلیل آن این است که مردان برای زیبایی ارزش زیادی قائل هستند، در حالی که زنان بیشتر به دنبال داشتن همسری حامی علاقه مند و با وفا هستند.

محققان اذعان دارند که ظاهر ذهنی است، اما مطالعات نشان می‌دهد که استانداردهای جهانی در مورد زیبایی وجود دارد، از جمله چشم‌های درشت، ویژگی‌های «صورت نوزاد»، صورت‌های متقارن، به اصطلاح چهره‌های متوسط، و نسبت‌های خاص کمر به باسن در مردان در مقابل زنان.

تحقیقات گذشته نشان داده است که افرادی با ظاهر خیره کننده و خوشگل به یکدیگر جذب می شوند و هنگامی که به هم می رسند، رضایت بیشتری از رابطه عاطفی خود را گزارش می دهند.

با این حال، این مطالعات عمدتاً بر روی زوج‌های جدید انجام شده است و نشان می‌دهد که زیبایی یک از مهمترین معیار ها در مراحل اولیه ازدواج است.

اما نقش جذابیت فیزیکی در شراکت های تثبیت شده، مانند ازدواج، تا حدودی یک رمز و راز است.

همسران حامی و باوفا


محققان 82 زوج را که در شش ماه گذشته ازدواج کرده بودند و نزدیک به سه سال قبل از ازدواج با هم بودند، ارزیابی کردند. شرکت کنندگان به طور متوسط ​​در اوایل تا اواسط 20 سالگی بودند.

محققان در حالی که هر یک از همسران به مدت 10 دقیقه با شریک زندگی خود درباره یک مشکل شخصی صحبت می کردند، فیلمبرداری کردند. نوارها برای اینکه مشخص شود که آیا شرکا از مسائل و مشکلات همسرانشان حمایت می‌کنند، که شامل اهداف سالم‌تر خوردن، یافتن شغل جدید و ورزش بیشتر می‌شود، تجزیه و تحلیل شد.

یک شوهر منفی می‌گفت:
«این مشکل شماست، سعی کن با آن کنار بیایی»، در مقابل جملات مثبتی مانند « من کنارت هستم؛ چه کاری می‌خواهی برات انجام دهم؟» چگونه می‌توانم کمک کنم.’”

گروهی از «روانشناسان» آموزش دیده، جذابیت چهره هر یک از همسران را در مقیاسی از 1 تا 10 ارزیابی کردند که 10 کامل نشان دهنده زیبایی نهایی است.

حدود یک سوم از زوج ها شوهرجذاب تری داشتند، یک سوم زن جذاب تری داشتند و بقیه زوج ها ظاهری مشابه داشتند.

بیشتر بخوانید: بهترین عکس العمل در برابر همسر خیانتکار

زنان زیبا از شوهرشان


به طور کلی، شوهران زمانی که زن ظاهر بهتری داشت، رفتار مثبت‌تری داشتند.
دن آریلی، استاد اقتصاد رفتاری در برنامه MIT در هنر و علوم رسانه و دانشکده مدیریت اسلون گفت: این یافته «بسیار معقول به نظر می رسد». آریلی که در مطالعه اخیر شرکت نداشته است، می گوید:

“مردان به جذابیت زنان بسیار حساس هستند. به نظر می رسد زنان به قد و حقوق مردان اهمیت بیشتری می دهند.”

شوهران زیبا تر از همسرانشان


در زوج‌هایی که شوهران جذاب‌تری داشتند، هر دو طرف کمتر از یکدیگر حمایت می‌کردند. در این رابطه روانشناسان بر این عقیده هستند، در این موقعیت زنان، از برخی جهات، سطح حمایتی را که از شوهران دریافت می‌کنند، منعکس می‌کنند.

«شوهری که از نظر جسمی جذابیت کمتری نسبت به زن خود دارد، با همسری زیبا تر از آنچه که شاید انتظارش داشته باشد، ازدواج می‌کند». “او همسری بهتر از آنچه در آن سطح خودش از لحاظ زیبایی است به دست می آورد. بنابراین او سخت تلاش خواهد کرد تا این رابطه و ازدواج را حفظ کند.”

یک مشاوره خیانت روانشناسی میگوید: مردانی که جذاب‌تر از همسرشان هستند، از نظر تئوری به شرکای جذاب‌تر از همسر فعلی‌شان دسترسی خواهند داشت. ذهنیت «زن خوشگل تر میتواند جذاب تر باشد» می‌تواند این مردان را کمتر راضی و متعهد به حفظ ازدواج کند.

به گفته محققان، جذابیت فیزیکی شوهران برای زنان اهمیت چندانی ندارد. آنها می گویند، زنان بیشتر به دنبال شوهران حامی و متعهد هستند.

بنابراین به نظر می رسد عدم مشابهت در ظاهر زوجین از طرفی در واقع یک تطابق کامل است. آریلی طی یک مصاحبه تلفنی گفت: “بعید است که عدالت در هر بعد یکسان باشد.” “این فقط به این معنی است که به طور کلی دو نفر با هم معنا پیدا می کنند.”

منبع:

familico.ir

 نظر دهید »

مشاوره خانواده کیست؟

22 دی 1400 توسط ملیحه مهتابیان

اگر خانواده شما دوران سختی را پشت سر می‌گذارد - چه استرس، عصبانیت یا غم و اندوه باشد - مشاوره خانواده می‌تواند بهبودی خوبی برای مشکلات خانوادگی شما ایجاد کند. مشاوره خانواده می تواند به زوج ها، کودکان یا اعضای یک خانواده بزرگ کمک کند تا بهتر بتوانند ارتباط برقرار کنند.

جلسات مشاوره توسط متخصصی به نام خانواده درمانگر انجام می شود. مشاوره می توانند روانشناس، مددکار اجتماعی یا درمانگری باشند که آموزش های بیشتری در زمینه خانواده درمانی دیده است، انجام شود.

مشاوره خانواده درمانی چگونه می تواند به شما کمک کند؟
مشکلات در خانواده شما می تواند بر تمام زمینه های زندگی اعضای خانواده تأثیر بگذارد. شما و عزیزانتان ممکن است در محل کار، مدرسه یا در تعاملات روزمره با افراد دیگر به مشکل بر بخورید.

وقتی احساس می‌کنید که مسائل و دردسر های خانواده‌تان برای شما بزرگ‌تر از آن است که نمی‌توانید از عهده آن برآیید - و در حال بهتر شدن نیستند و حتی بدتر شدن هستند - ممکن است وقت آن رسیده باشد که به یک مشاوره خانواده یا خانواده‌ درمانگر مراجعه کنید. آنها می توانند به شما کمک کنند تا راه های جدیدی برای مدیریت مشکلات، درگیری ها و چالش های شما پیدا کنید.

برخی از موقعیت هایی که خانواده درمانگر می تواند به شما کمک کند عبارتند از:
درگیری بین اعضای خانواده
سوء مصرف مواد یا اعتیاد
بیماری روانی یکی از اعضای خانواده
مشکلات مالی یا اختلاف نظر در مورد پول
مشکلات در مدرسه
مشکلات بین خواهر و برادر
مشکلات رفتاری کودکان
مراقبت از یکی از اعضای خانواده با نیازهای ویژه
مشکلات با اعضای خانواده گسترده
بیماری یکی از اعضای خانواده یا مرگ در خانواده
خیانت
جدایی یا طلاق
حضانت مشترک فرزندان 
در طول خانواده درمانی چه اتفاقی می افتد؟
ابتدا، درمانگر مشاوره خانواده شما با همه اعضای خانواده صحبت می کند تا به آنها کمک کند تا بفهمند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. مشاور سؤالاتی در مورد اینکه هر فرد چگونه مشکلات را می بیند، زمانی که مشکل شروع شده است و چگونه خانواده تا کنون سعی در مدیریت همه چیز داشته است، می پرسند.

در مرحله بعد، مشاور برنامه درمانی را تنظیم می کند. هدف بهبود تعارضات در خانواده است نه اینکه کسی را به خاطر مسائل و مشکلات مقصر بدانیم.

مشاور شما به اعضای خانواده کمک می کند تا بهتر ارتباط برقرار کنند، مشکلات را حل کنند و راه های جدیدی برای همکاری با یکدیگر پیدا کنند.

اما این را حتما باید بدانید که  مشاور خانواده همیشه نمی تواند مشکل را برطرف کند. اما می‌تواند به اعضای خانواده مهارت‌های جدیدی بدهد تا از شرایط دشوار به روش‌های سالم‌تری عبور کنند.

خانواده درمانی نیازی به زمان زیادی ندارد. میانگین آن حدود 12 جلسه است. اینکه چند وقت یکبار با یک درمانگر مشاور خانواده ملاقات می کنید و به تعداد جلساتی که نیاز دارید بستگی به مسائل خاصی دارد که در درمان روی آنها تمرکز می کنید.

چگونه یک مشاوره خانواده پیدا کنیم؟
راه های زیر را برای یافتن یک خانواده درمانگر امتحان کنید:

1. از روان پزشک مراقبت های اولیه خود درخواست کنید کسی را به شما معرفی کند.

2. ببینید آیا دوستان یک مشاور خانواده خوب می شناسند یا خیر.

3. با مراکز مشاوره خانواده درمانی خود تماس بگیرید و لیستی از درمانگران را بخواهید. ممکن است بتوانید لیست را به صورت آنلاین پیدا کنید.

4. وب سایت انجمن روانشناسی یا سازمان نظام روانشناسی، ازدواج و خانواده درمانی را بررسی کنید و یک درمانگر ازدواج و خانواده را در نزدیکی خود جستجو کنید.

5. در اینترنت برای یک مشاور خانوادهدر منطقه خود جستجو کنید.

هدف خانواده درمانی یافتن راه هایی برای کمک اعضای خانواده به یکدیگر است.

در خانواده درمانی، یک مشاور با خانواده ها و کسانی که در روابط نزدیک هستند و مشکلاتی را تجربه می کنند کار می کند.

درمانگر دیدگاه ها و روابط آنها را برای درک مشکلاتی که دارند بررسی می کند. به اعضای خانواده کمک می کند تا بهتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. می تواند به خانواده ها برای تغییر، توسعه و حل تعارض کمک کند.

اگر کل خانواده در مشکل باشند، ممکن است به شما خانواده درمانی پیشنهاد شود. این ممکن است به این دلیل باشد که یکی از اعضای خانواده مشکل جدی دارد که بقیه اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد.

مشاوره خانواده به عنوان روان درمانی سیستمیک نیز شناخته می شود.

مشاوره روانشناسی خانواده برای چه کسی مناسب است؟

خانواده درمانی برای کودکان و بزرگسالان در هر سنی مناسب است.

مسائلی که مشاوره خانوداه می تواند به آنها کمک کند؟
خانواده درمانی می تواند به طیف وسیعی از موارد از جمله:

مسائل مربوط به فرزندپروری
رفتار کودک و نوجوان
طلاق و جدایی
سلامت روان بزرگسالان
تغییرات در زندگی خانوادگی


طول درمان مشاوره خانوادگی
جلسات خانواده درمانی از 45 دقیقه تا 1.5 ساعت طول می کشد. معمولا هر دو تا سه هفته یکبار انجام می شود.

درمان می تواند از چند جلسه تا بیش از یک سال طول بکشد.

روند ارزیابی مشاور
ارزیابی با یک جلسه شروع می شود تا بفهمید چه مشکلاتی وجود دارد. ممکن است با یک درمانگر یا تیمی از درمانگران که با هم کار می کنند ملاقات کنید.

مشاور در مورد نگرانی های شما با شما صحبت می کند و در مورد اینکه چگونه فکر می کنید و احساس می کنید سؤال می کنید. مشاوران و روانشناسان در مورد اعتقادات مهم خانواده صحبت می کنند و به نقطه نظرات همه گوش می دهند.

مشاوران و روانشناسان نحوه عملکرد راهکارهای درمانی را توضیح می دهند و با هماهنگی خانواده شما  برای جلسات درمانی آینده طرحی ارائه میدهند.

جلسات درمانی مشاوره
کل خانواده، از جمله کودکان، معمولاً در یک اتاق برای جلسات درمانی با هم دیده می شوند. گاهی اوقات بسته به مشکل با افراد، زوج ها یا ترکیبی از اعضای خانواده کار می کنیم.

مرکز مشاوره خانواده تأثیر درمان بر خانواده‌های تفاوت‌ها را در نظر می‌گیرند از جمله:

قدرت
مشکلات مالی
نژاد
دین
فرهنگ
سیاست
 

یک مشاور خانواده نسبت به انواع دیگر درمانگران در پرسیدن سوال فعال تر است.

درمانگرانی که در یک تیم کار می کنند ممکن است در مقابل خانواده درباره مشکل و ایده هایی که در جلسه مطرح می شود با هم صحبت کنند. خانواده می توانند به این گوش دهند.

هدف خانواده درمانی کمک به اعضای خانواده برای یافتن راه هایی برای کمک به یکدیگر است، چه تصور شود که مشکل یک مسئله شخصی باشد یا یک مسئله خانوادگی.

منبع:

https://virgool.io/@family_counselling/

psychology.avije.org

 
 نظر دهید »

بهترین واکنش در برابر خیانت چیست؟

17 دی 1400 توسط ملیحه مهتابیان

فهمیدن اینکه شریک زندگی تان خیانت کرده است، می تواند مانند یک تُن آجر باشد که بر سر شما آوار می شود. ازدواج شما ممکن است در وضعیت بحرانی قرار گیرد که ممکن است آن را از بین ببرد.

طبیعی است که بخواهید بدانید چرا شریک زندگیتان خیانت کرده است، اما به ندرت پاسخ ساده ای برای اینکه چرا یک نفر خیانت می کند وجود دارد. این می تواند نشانه ای از مشکلات دیگر در ازدواج شما باشد، می تواند به چیزی در گذشته شریک زندگی شما مربوط باشد، یا می تواند کاملاً به شما یا ازدواج شما ربطی نداشته باشد. بدون توجه به علت خیانت، شما احساسات پیچیده زیادی خواهید داشت که باید با آنها باید کنار بیایید، و زمانی که تصمیم می گیرید چگونه به جلو بروید، باید به چیزهای زیادی فکر کنید. این هشت نکته می تواند به شما کمک کند تا بدانید که بهترین واکنش در برابر خیانت چیست:

1. احساسات خود را بپذیرید
شوک، بی قراری، ترس، درد، افسردگی و سردرگمی طبیعی است. احتمالاً برای مدتی احساس خواهید کرد که در یک ترن هوایی عاطفی یا برزخ هستید. فراتر از درد داشتن یک همسر بی وفا، بهبود خیانت متاسفانه زمان می برد. انتظار نداشته باشید که ترکیبی از احساسات دردناک و بی اعتمادی از بین برود حتی اگر سعی دارید شریک زندگی خود را ببخشید و ازدواج خود را ترمیم کنید. این را باید درک کنید که ازدواج شما تغییر کرده است و طبیعی است که برای رابطه ای که قبلا داشتید غمگین و ناراحت شوید.

2. دنبال انتقام نباشید
خیانت شریک زندگی تان می تواند باعث خشم شما شود. در حالت خشمگین، اولین غریزه شما ممکن است این باشد که همسرتان را با صحبت کردن با دوستانتان (یا بدتر از آن در شبکه های اجتماعی) تنبیه کنید، یا به این فکر کنید که خودتان هم رابطه جنسی خیانتکارانه برقرار کنید. ممکن است از این نوع اعمال احساس رضایت موقتی داشته باشید، اما در نهایت می‌توانند علیه شما عمل کند و به جای تمرکز بر درمان و حرکت، شما را در حالت خشم و اندوه نگه دارند.

در بشتر مشاوره های خیانت فمیلیکو نیز ثابت شده است که باید قبل از اینکه به خانواده خود بگویید کمی فکر کنید. آنها احتمالاً در مورد آنچه که باید انجام دهید - ترک یا ماندن - نظرات متفاوتی دارند. اما هیچ کس واقعاً نمی‌داند که در ازدواج شخص دیگری چه می‌گذرد. در حالی که فکر می کنید چگونه می خواهید ادامه دهید، بهتر است جزئیات را خصوصی نگه دارید.

3. سعی کنید از خودتان مراقبت کنید
ممکن است به دلیل استرس واکنش‌های فیزیکی مانند حالت تهوع، اسهال، مشکلات خواب (خیلی کم یا زیاد)، لرزش، مشکل در تمرکز، عدم تمایل به غذا خوردن یا پرخوری داشته باشید. پس از پایان شوک اولیه، سعی کنید غذاهای سالم بخورید، بر روی یک برنامه بمانید، ساعات منظمی بخوابید، هر روز کمی ورزش کنید، آب فراوان بنوشید، و بله، کمی تفریح ​​کنید.

4. از سرزنش کردن خودتان اجتناب کنید
سرزنش خود، شریک زندگی یا شخص ثالث چیزی را تغییر نمی دهد و فقط انرژی شما را هدر می رود. سعی کنید نقش قربانی را بازی نکنید، اگر می توانید کمکش کنید، یا غرق در تاسف از خود شوید. این فقط باعث می شود که احساس ناتوانی و حس بدتری نسبت به خودتان داشته باشید.

5. بچه های خود را دور نگه دارید
این وضعیت بین شما و همسرتان است و نباید فرزندانتان را درگیر کند. حتی اگر تصمیم به پایان دادن به ازدواج خود گرفته اید، به اشتراک گذاشتن جزئیات مربوط به یک رابطه، فقط فرزندانتان را در موقعیت غیرقابل دفاعی قرار می دهد، آنها را دچار اضطراب می کند، باعث می شود آنها در وسط گیر کرده و مجبور شوند طرفی بگیرند.

6. به دنبال مشاوره باشید
سعی نکنید به تنهایی با بی وفایی کنار بیایید. قبل از اینکه تصمیمی در مورد پایان دادن به ازدواج خود بگیرید یا خیر، عاقلانه است که با یک مشاور زوج صحبت کنید، که بی طرف خواهد بود و می تواند به شما کمک کند بدون از دست دادن خونسردی خوددر مورد آنچه دقیقاً اتفاق افتاده است بینش پیدا کنید.

یک درمانگر باتجربه می تواند به شما کمک کند تا بهتر ارتباط برقرار کنید و احساس گناه، شرم و هر چیز دیگری را که ممکن است احساس کنید پردازش کنید. اگر تصمیم به پایان دادن به ازدواج دارید، می‌دانید که تمام تلاش خود را برای انجام آن انجام داده‌اید.

7. برای رابطه خود کاری کنید
اگر مشکوک هستید که این رابطه به احتمال زیاد منجر به پایان ازدواج شما می شود، کمی به مسائل عملی فکر کنید، مانند محل زندگی خود، اگر پول کافی برای پرداخت هزینه های ضروری خود دارید، و اگر بچه دارید، نوع ترتیب حضانت مورد نظر شما همچنین ممکن است بخواهید از شریک زندگی خود بخواهید که برای بیماری های مقاربتی آزمایش شود و اگر در حین یا بعد از رابطه رابطه جنسی داشته اید، خود را نیز آزمایش کنید.

8. امید داشته باشد
خیانت یکی از سخت‌ترین چالش‌هایی است که یک ازدواج می‌تواند با آن روبرو شود، اما همیشه به معنای پایان آن نیست. همانطور که در طول زمان روی عواقب بعدی کار می کنید، روشن می شود که چگونه به جلو بروید تا مرحله بعدی زندگی شما، با هم یا جدا از هم، شروع شود.

منبع: فمیلیکو

 
 نظر دهید »

تاب آوری عاطفی چیست و چگونه آن را ایجاد کنیم؟

17 دی 1400 توسط ملیحه مهتابیان

تاب آوری عاطفی زمانی است که بتوانید پس از مواجهه با یک تجربه منفی، ذهن دیوانه خود را آرام کنید. این یک انگیزه درونی است، نیرویی درونی که به وسیله آن می‌توانیم خود را در برابر تمام جنبه‌های منفی زندگی شاداب نگه داریم.

درست مانند سایر جنبه های شخصیت ما، به عنوان مثال، هوش هیجانی، هوش اجتماعی، و غیره. انعطاف پذیری عاطفی یک ویژگی است که از بدو تولد وجود دارد و در طول زندگی به رشد خود ادامه می دهد.

در بخش بعدی مقالات مرکز مشاوره خانواده آویژه، چگونگی تاب‌آوری عاطفی را از فردی به فرد دیگر و راه‌هایی که می‌توانیم قدرت بازگشت از ناملایمات را تقویت کنیم، کشف خواهیم کرد.

 


“بزرگترین افتخار در زندگی در این نیست که هرگز زمین نخوریم، بلکه در این است که هر بار که زمین می خوریم برخیزیم.”
نلسون ماندلا

تعریف تاب آوری عاطفی چیست؟
«تاب آوری مانند یک عضله بدن شماست است. بعد از آنکه آن را به اندازه کافی قوی کنید و تلاش کمتری برای غلبه بر ضربات احساسی بعدی لازم است.
آلسیا مور

انعطاف پذیری عاطفی به معنای برنده شدن در نبرد نیست. این قدرتی است که می توان با آن از طوفان عبور کرد و همچنان بادبان را ثابت نگه داشت. با زندگی در عصر انقلاب تکنولوژیک، هر ده سال یکبار با تغییراتی که قبلاً هرگز در زندگی ما وجود نداشته است، سازگار می شویم. از دیجیتالی شدن سختگیرانه گرفته تا نفوذ 24 ساعته در رسانه های اجتماعی، طبیعی است که گاهی احساس گره خوردگی عاطفی داشته باشیم.

کلمه “تاب آوری” از کلمه لاتین “resilio” گرفته شده است که به معنای “به عقب برگشتن” یا انتقام گرفتن است.
تاب‌آوری عاطفی هنر زندگی کردن است که با خودباوری، شفقت به خود و افزایش شناخت عجین شده است. این راهی است که از طریق آن به خودمان قدرت می‌دهیم تا ناملایمات را «موقتی» درک کنیم و از طریق درد و رنج به تکامل خود ادامه دهیم. (مارانو، 2003).

به طور کلی، انعطاف‌پذیری عاطفی به معنای کنترل یک برخورد استرس‌زا و اجازه ندادن به آن برای تاثیر گذاشتن بر انگیزه های درونی ما است. این یک ویژگی «خم شو، اما نشکن» نیست، بلکه انعطاف پذیری این واقعیت است که «من شکسته‌ام» و ادامه زندگی همین رشد با قطعات شکسته کنار هم است.

وقتی انعطاف‌پذیر هستیم، نه تنها خود را با استرس و ناامیدی سازگار می‌کنیم، بلکه بینش خود را برای اجتناب از اقداماتی که ممکن است ما را به مواجهه با چنین موقعیت‌هایی سوق دهد، افزایش می‌دهیم. به مثال زیر توجه کنید:

آقای الف یک مهندس کامپیوتر، یک کارگر قابل اعتماد، یک شوهر مهربان و یک مدیر عالی است. آقای الف به موقع کارش را شروع می کند و تمرکز روی کارش دارد. او مشتاق است که از اشتباهات خود درس بگیرد، هرگز تعلل نمی کند و بنابراین، مانند بسیاری از دوستانش، هرگز ضرب الاجل را برای افزایش دادن عملکردش تعیین نمی کند. او از آنچه تاکنون توانسته به دست آورد خوشحال است.

در نتیجه : آقای الف از نظر عاطفی مقاوم است.

عناصر تاب آوری عاطفی چیست؟
تاب‌آوری عاطفی سه بلوک مهم دارد – اینها ستون‌هایی هستند که می‌توانیم تاب‌آوری را روی آن‌ها ایجاد کنیم یا روی بهبود آن کار کنیم. این سه عنصر همچنین به عنوان سه بعد تاب آوری هیجانی نامیده می شود (مک کرتی و چایلدر، 2010):

1. عناصر فیزیکی
شامل قدرت بدنی، انرژی، سلامتی خوب و سرزندگی است.

2. عناصر ذهنی یا روانی
از جمله جنبه هایی مانند سازگاری، توجه و تمرکز، عزت نفس، اعتماد به نفس، آگاهی عاطفی و تنظیم، ابراز وجود، تفکر و توانایی های استدلال.

3. عناصر اجتماعی
از جمله روابط بین فردی (کار، شریک زندگی، بچه ها، والدین، دوستان، جامعه و غیره)، انطباق گروهی، دوست داشتنی بودن، ارتباط و همکاری.

راه های آموزش تاب آوری عاطفی
تاب آوری ظرفیت حفظ عملکرد شایسته در مواجهه با عوامل استرس زای اصلی زندگی است (کاپلان، ترنر، نورمن و استیلسون، 1996).
تاب آوری عاطفی را می توان با دانش، آموزش و انگیزه مناسب توسعه داد. چه با مخاطرات محل کار دست و پنجه نرم کنید، چه درگیر یک رابطه متلاطم عاطفی باشید، یا در حال عبور از جنبه های منفی فرزندپروری کوچک در خانه باشید، با انعطاف پذیری عاطفی شما نه تنها می توانید به طور موثر با موقعیت مقابله کنید، بلکه خود را از ویرانی عاطفی نیز مصون می دارید.

یکی از جنبه‌های مهم ایجاد تاب‌آوری عاطفی، پذیرش این واقعیت است که به طور جدایی ناپذیری با سایر جنبه‌های زندگی مرتبط است. به عنوان مثال، ایجاد انعطاف پذیری در محل کار شما را در روابط شخصی خود انعطاف پذیر می کند و بالعکس. خواه این آموزش برای بهبود در یک زمینه خاص باشد یا خیر، مسلماً تأثیرات خود را در سایر جنبه های زندگی نیز نشان می دهد.

برنامه آموزشی تاب آوری با هدف بهبود تاب آوری عاطفی از طریق ایجاد:
1. خودآگاهی
توانایی هماهنگ کردن خود با احساسات، تعارضات درونی و ادراک خود از جهان. از طریق خودآگاهی، ما به درک عمیق تری از اینکه چگونه احساسات به اعمال ما کمک می کنند، به دست می آوریم.

خودآگاهی به جای اینکه به دنبال کمک در خارج از خودمان باشیم، یا دنیا را به خاطر بدبختی هایمان سرزنش کنیم، به ما شهامت می دهد که در درون خود به دنبال پاسخ بگردیم. با ایجاد هماهنگی بیشتر با دنیای درونی خود، ساختن خودآگاهی به ما کمک می کند تا توانمندتر و آگاه تر شویم.

2. پایداری
آموزش تاب آوری به فرد کمک می کند تا ثبات و تعهد خود را برای ادامه تلاش برای رسیدن به اهداف ایجاد کند. چه در مواجهه با عوامل استرس زای بیرونی یا مدیریت درگیری های داخلی، پشتکار انگیزه درونی را زنده نگه می دارد.

3. کنترل عاطفی
افراد با سطوح بالاتری از کنترل هیجانی و خود کنترلی می توانند مسیر خود را تغییر دهند و احساسات خود را در دست بگیرند. آنها کمتر تحت فشار استرس قرار می گیرند یا اجازه نمی دهند که بر زندگی آنها تأثیر بگذارد. آنها قبل از عمل کردن فکر می کنند و به سرعت به نتیجه گیری نمی پردازند.

4. تفکر انعطاف پذیر
آلیس بویز (2014)، اشاره کرد که تفکر انعطاف پذیر یک جنبه ضروری از سلامت روان است که به موفقیت شخصی و حرفه ای هر انسانی کمک می کند.

این یک مهارت اجتماعی قدرتمند است که شامل خوش بینی، سازگاری، عقلانیت و تفکر مثبت است. فردی که از طریق آموزش یا تجربه این مهارت ها را دارد یا توسعه داده است، قطعاً از نظر عاطفی انعطاف پذیرتر و متعادل تر در زندگی خواهد بود.

5. روابط بین فردی
داشتن روابط شخصی خوب هم یک محصول جانبی و هم لازمه تاب آوری عاطفی است. اگر قدرت ایجاد پیوندهای بین فردی قوی در سطح حرفه ای یا شخصی را داشته باشیم، در حال حاضر یک گام به جلو برای یک زندگی انعطاف پذیر برداشته ایم.

جنی فیلیپس، Ph.D. در علوم اجتماعی و آموزش از دانشگاه انتاریو در یکی از وبلاگ‌های خود (2014) اشاره کرد که ایجاد روابط بین فردی قوی دید ما را گسترش می‌دهد - این روش دید ما از جهان و خود را تغییر می‌دهد.

ما موجوداتی اجتماعی هستیم و حمایت شدن توسط مردم به ما قدرت می دهد تا بر مشکلات غلبه کنیم، آنها را تحمل کنیم و از آنها تکامل پیدا کنیم. برای ایجاد انعطاف پذیری عاطفی در یک زمینه بزرگتر، باید ظرفیت بهبود روابط بین فردی موجود خود را داشته باشیم و برای ایجاد روابط جدید آماده باشیم.

منبع: https://psychology.avije.org/

 نظر دهید »

آیا می خواهید رابطه با والدین خود را حفظ کنید یا نه؟

16 دی 1400 توسط ملیحه مهتابیان

​  ​

 

بسیاری از مردم روابط نزدیکی با والدین خود دارند - در واقع، برخی مادر یا پدر خود را بهترین دوست خود می دانند. اما همیشه اینطور نیست.

یک روایت کمتر خوش شانس وجود دارد: برخی افراد از والدین خود متنفرند.
آنها نه تنها فاقد آن ارتباط صمیمانه هستند بلکه هر از گاهی با والدین خود مخالفت می کنند. در عوض، آنها مادر، پدر یا هر دو را تحقیر می کنند.

آیا این طبیعی است؟ آیا تنفر از پدر و مادر طبیعی است؟ به علاوه، برخی از دلایل اصلی این نفرت چیست؟

چرا از پدر و مادرم متنفرم؟
علت نفرت می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، اما در بیشتر موارد، والدین با فرزند خود بدرفتاری کرده اند (از لحاظ فیزیکی، کلامی و/یا احساسی). طبیعی است و انتظار می رود که اگر والدینتان با شما بدرفتاری کردند، شما دل خوشی از آنها نداشته باشید! - چه آنها عمداً از شما سوء استفاده کردند، چه انتظارات غیرواقعی و مضر از شما در زندگی ای داشته اند که از آن متنفرید.

اما در سناریوهای دیگر چطور؟

بگویید پدر و مادر بی نقصی دارید: ولی علیرغم تعهد آنها به بزرگ کردن شما و دوست داشتن شما به عنوان فرزندشان، شما همان عشق را نسبت به آنها احساس نمی کنید.

در عوض احساس تنفر می کنید. آیا این طبیعی است؟ این چندان رایج نیست، اما به این معنی نیست که شما غیرعادی هستید. به احتمال زیاد یک دلیل پنهان در پشت این احساسات منفی وجود دارد و بهترین راه برای مبارزه با نفرت این است که به دلیل آن برسید.

علل احتمالی زمینه ای زیر را در نظر بگیرید:

1- میل به استقلال
شما ممکن است به سادگی بخواهید یا به دنبال استقلال بیشتری باشید، و در نتیجه رابطه شما با والدینتان به تنش ختم شود. این معمولا با افزایش سن زیاد اتفاق می افتد. مثلا وقتی پس از سال اول دانشگاه برای تابستان به خانه برگشتم، از پدرم انتظار استقلال و انعطاف و آزادی بیشتری داشتم. با این حال، انگار در نوجوانی در دبیرستان به خانه ام برگشتم. این قطعاً به رابطه من و پدرم لطمه زد و اگر ما محترمانه در مورد این موضوع صحبت نمی‌کردیم، ممکن بود امروز هم با هم دعوا داشتیم.

2- میل به شورش در نوجوانی
بسیاری از نوجوانان دوره‌ای از شورش را پشت سر می‌گذارند و والدین هرگز نمی‌دانند بهترین راه برای مقابله با آن چیست؟

این کار دشوار و دردسرساز است زیرا می‌تواند باعث تقویت و یا در اغلب موارد آسیب به رابطه شود. اگر والدین با تنبیه و تحقیر پاسخ دهند، مطمئناً می تواند منجر به نفرت کودک از آنها شود.

3. قرارگیری در معرض رسانه ها و شبکه های اجتماعی
رابطه شما حتی می تواند تحت تأثیر نوع برنامه های تلویزیونی یا فیلم هایی باشد که تماشا می کنید. ممکن است یک رابطه والد-فرزند کمی متفاوت یا مطلوب‌تر را ببینید که روی صفحه نمایش داده می‌شود و آرزو می‌کنید که رابطه شما با والدینتان بیشتر شبیه آن باشد. این می تواند منجر به انتظارات غیر واقعی و رنجش عمیق شما شود.

4. اخلاق و/یا سبک زندگی متفاوت
در حالی که والدین ما معمولاً ما را با ایده آل های خود به عنوان ستون فقرات رشد ما بزرگ می کنند، ما همیشه از سیستم اعتقادی یا سبک زندگی آنها پیروی نمی کنیم. اگر والدینتان به انتخاب‌های شما اعتراض داشته باشند یا تفاوت‌هایتان آنقدر متفاوت باشد که باعث ایجاد مشکلات بزرگ شود، این می‌تواند باعث ایجاد فشار قابل توجهی در رابطه شما شود. به عنوان مثال، خانواده‌ای که مذهبی هستند ممکن است با پسرشان مشکل داشته باشند وقتی که اعلام کند به خدا اعتقاد ندارد یا حتی تصمیم بگیرد با کسی که به خدا اعتقاد ندارد قرار ازدواج بگذارد.

آیا هیچ یک از موارد فوق با شما همخوانی دارد؟ همانطور که قبلاً در مشاوره خانواده فمیلیکو اشاره کردیم، دلیل نفرت شما از والدین ممکن است با دلیل نفرت شخص دیگری از والدین خود متفاوت باشد. با این حال، ممکن است بتوانید خشم خود را به یکی از دلایل بالا ردیابی کنید.

من از والدینم متنفرم! چه کار کنم؟
اگر از والدین خود متنفر هستید، ممکن است در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهید وحشت داشته باشید. اول، آرامش خود را حفظ کنید. به یاد داشته باشید که داشتن احساسات منفی نسبت به والدین و سایر اعضای خانواده طبیعی است. سپس، چند نکته را برای حرکت بعدی خود دنبال کنید، که ابتدا باید یک تصمیم بگیرید:

آیا می خواهید رابطه با والدین خود را حفظ کنید یا نه؟

اگر این امکان پذیر نیست یا نمی خواهید رابطه را اصلاح یا درست کنید، در اینجا چند توصیه برای شما وجود دارد:

1. منزل خود را تغییر دهید
اگر هنوز با والدین خود زندگی می کنید، وقت آن است که از خانه خارج شوید (البته اگر 18 سال دارید). در حالی که گفتن این کار آسان تر از انجام آن است، مهم است که از وضعیت ناسالم زندگی خارج شوید. با یک دوست در مورد جستجوی یک آپارتمان با هم صحبت کنید. یا اینکه خودتان مکانی را پیدا کنید. تنها زندگی کردن ممکن است به شما فضا و آزادی را بدهد که در جستجوی آن هستید.

3. تعامل با والدین خود را محدود کنید
قبل از نقل مکان و بعد از بیرون رفتن، با والدین خود ارتباط برقرار نکنید، مگر اینکه مجبور باشید. اگر هنوز با آنها زندگی می کنید، احتمالاً بهترین کار این است که وقتی مستقیماً با شما صحبت می کنند پاسخ دهید تا آرامش را حفظ کنید، اما در غیر این صورت، خونسردی خودتان را حفظ کنید. وقتی دیگر با والدین خود زندگی نمی کنید، به حداقل رساندن این تعاملات بسیار آسان تر خواهد بود.

4. آدم بزرگتر و منطقی تری باش
اگر والدین شما به مکالمات یا مشاجره های ناراحت کننده معروف هستند، تمام تلاش خود را بکنید تا تلافی نکنید. آدم بزرگتری باش مقابله به مثل با پرخاشگری آنها فقط آتش را شعله ور می کند و اوضاع را بدتر می کند. باز هم، تمام تلاش خود را بکنید تا تعاملات خود را با آنها به حداقل برسانید و بر دریافت فضای بسیار مورد نیاز از آنها تمرکز کنید.

5. از خود حمایت کنید و به مشاور مراجعه کنید
ممکن است در حال حاضر همه شما عصبانی باشید - اما در آینده (احتمالاً به زودی)، احتمالاً تسلیم سایر احساسات منفی مانند غم و اندوه خواهید شد. پایان دادن به یک رابطه و کنار گذاشتن یکی از عزیزان از زندگیتان سخت است، حتی اگر آن رابطه سالم ترین رابطه نباشد. حتماً با عزیزان خود یا یک درمانگر در مورد احساس خود صحبت کنید و از حمایت مورد نیاز خود بهره مند شوید.

6. روی خودتان تمرکز کنید
اکنون زمان آن فرا رسیده است که تمرکز خود را بر تنفر خود از والدین خود متوقف کنید و روی خود تمرکز کنید. علیرغم کینه ای که نسبت به والدین خود دارید و علت آن نفرت، می توانید به فردی تبدیل شوید که می خواهید باشید. شروع به گذراندن وقت با افرادی کنید که دوستشان دارید و کارهایی را انجام دهید که شما را سرشار از شادی می کند.

از سوی دیگر، اگر علاقه مند به اصلاح روابط خود با والدین خود هستید، پس باید با آنها بنشینید و صمیمانه صحبت کنید.

نفرت کلمه ای قوی است و از احساسات قوی ناشی می شود. اگر روابط شما با والدینتان به این نقطه رسیده است، وقت آن است که احساسات خود را با آنها در میان بگذارید.
حتما به حرف های آنها هم گوش کنید. و اگر به یک واسطه نیاز دارید به مشاوره خانواده درمانی بروید. یک درمانگر به عنوان آن واسطه عمل می کند، دیدگاه یک فرد خارجی را ارائه می دهد، و با تخصص حرفه ای به شما کمک می کند تا روابط خود را بهبود بخشید.

منبع: مشاوره خانواده فمیلیکو

https://virgool.io/@family_counselling

 


​

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 156
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مشاوره روانشناسی زنان

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس